
**به آرامی آغاز به مردن می کنی**
اگر سفر نکنی،
اگر کتابی نخوانی،
اگر به اصوات زندگی گوش ندهی،
اگر از خودت قدردانی نکنی.
**به آرامی آغاز به مردن می کنی**
زمانی که خود باوری را در خودت بکشی،
وقتی نگذاری دیگران به تو کمک کنند.
**به آرامی آغاز به مردن می کنی**
اگر برده عادات خود شوی،
اگر همیشه از یک راه تکراری بروی،
اگر روزمرّگی را تغییر ندهی،
اگر رنگ های متفاوت به تن نکنی،
یا اگر با افراد ناشناس صحبت نکنی.
**تو به آرامی آغاز به مردن می کنی**
اگر از شور و حرارت،
از احساسات سرکش،
و از چیزهایی که چشمانت را به درخشش وا می دارند،
و ضربان قلبت را تندتر می کنند، دوری کنی.
**تو به آرامی آغاز به مردن می کنی**
اگر هنگامی که با شغلت یا عشقت شاد نیستی،
آن را عوض نکنی،
اگر برای مطمئن در نامطمئن خطر نکنی،
اگر ورای رویاها نروی،
اگر به خودت اجازه ندهی،
که حداقل یک بار در تمام زندگیت
ورای مصلحت اندیشی بروی.
امروز زندگی را آغاز کن!
امروز مخاطره کن!
امروز کاری کن!
نگذار که به آرامی بمیری!
**شادی را فراموش نکن**





عاشق این دنیای صورتیم
عاشق دغدغه های دخترونم
ست کردن تاپ و دامنام
گشتن تو صد تا مغازه و خرید از همون اولی
جیغ های بنفش از ته دل توی ترن شهر بازی
چیدن لاکای رنگ و وارنگم
بهم ریختننشون و باز دوباره چیدنشون
دور همی با دخترای فامیل
پچ پچ های در گوشیمونو و یهو بلند خندیدن
حرفهای دخترونه و فحش های پاستوریزه نثار مخاطب خاص کردن
کلکسیون ساختن از رژلبای رنگارنگم
سر گذاشتن روی شونه ی دوستمو های های گریه کردن
لوس شدنام واسه بابایی
قهر کردنام با مامان خانوم
گریه های از ته دل موقع آهنگ گوش دادن یا رمان خوندن
دفاع های با چنگ و دندونم از معصومیت و تنهایی
نه با تماشای فوتبال از تو ورزشگاه
نه با دغدغه های سیگار کشیدن تو پیاده روهای شهرم
دنیای دخترونم رو فقط یه دختر میتونه لمس کنه
